استاد انصاریان در سخنرانی شب ولادت مولی الموحدین امیرالمؤمنین(ع) در حرم حضرت معصومه(س) با بیان اینکه هیچ کسی، تعداد ستارگان آفریده شده را نمیداند و نتیجتاً شماره مطلع الفجرها را خبر ندارد، اظهار کرد: اهل بصیرت و اهل معرفت و به قول حضرت امام(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی، اهل دل، نظرشان این است که در میلیاردها مطلع الفجری که در عالم خلقت وجود دارد، هیچ مطلع الفجری، با ارزشتر، مهمتر، مفیدتر و مستعدتر از وجود انسان نیست، البته اگر انسان مطلع الفجر وجود خودش را بشناسد، غنیمت بداند و قدردانی کند، خورشیدهایی ملکوتی، عرشی و الهی، از مطلع الفجر وجود او طلوع میکند.
وی افزود: اگر انسان استعداد و شایستگی نشان بدهد که سه نور از مطلع الفجر وجودش طلوع کند، در پرتو طلوع این سه نور، به اندازه سعه وجودی خودش، به اندازه ظرفیت باطنی خودش و به اندازه گنجایش خودش، به کمال و به رشد و به تزکیه میرسد، و یقیناً راهش به طرف لقاء حق، قرب حق، رضایت حق، و جنت حق باز میشود.
استاد انصاریان ادامه داد: در این صورت، تبدیل به یک موجود نوری میشود، با اینکه در زمین زندگی میکند، تبدیل به یک موجود عرشی و یک موجود ملکوتی خواهد شد، اما اگر نگذارد از مطلع الوجودش و از مطلع الفجر انسانیتش، این سه نور طلوع کند، به فرموده امیرالمؤمنین(ع) یک مرده متحرک تاریک ظلمانی بین زندههاست که این مرده متحرک، قبرش، بدنش است.
این مفسر قرآن کریم با اشاره به آیهای از سوره مبارکه فاطر عنوان کرد: خداوند متعال در سوره مبارکه فاطر به پیغمبر(ص) میفرماید: «وَ مٰا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي اَلْقُبُورِ» ﴿فاطر، 22﴾، یعنی کسی که میت در قبر بدنش است و گوش و هوش ندارد، چگونه میخواهی دعوتت را به او بشنوانی، مگر میشنود؟ مگر میفهمد؟ مگر سیزده سال دعوتش را به گوش عمویش نخواند، مگر گوش داد؟ مگر سیزده سال دعوتش را به گوش ابوجهل نخواند؟ مگر گوش داد.
استاد انصاریان تأکید کرد: آن کس که از حیات معنوی، در حدی در ابتدای کار برخوردار بود، آفریقایی هم بود، سیاه هم بود، خیلی راحت، پیغمبر(ص) دعوتش را به گوش او شنواند و او را تبدیل به بلال کرد، به بیابان گرد چوپان ربذهای که بویی از حیات انسانی و عقلی داشت، دعوتش را شنواند، ابوذر غفاری شد، به دهاتی ایرانی که دنبال حیات بود دعوتش را توانست بشنواند، تبدیل به سلمان فارسی شد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم عنوان کرد: اگر انسان شایستگی طلوع این سه نور را نشان ندهد، این سه نور طلوع نمیکند، اگر کسی بیاید پنجرههای اتاقش را قیر بزند، پرده سیاه هم بیندازد، یک ذره نور خورشید در این اتاق نمیتابد، ولی وقتی در پنجرهها را باز بگذارد و موانع را برطرف کند، اتاق پر از نور خورشید میشود.
وی افزود: این سه نور که جای طلوع کامل و جامعش، مطلع الفجر وجود انسان است، یکی نور ایمان است که در روایات و در قرآن کریم از ایمان تعبیر به نور شده است و یکی نور هجرت است. نه تنها هجرت از شهری به شهری برای خدا، یا هجرت از دارالکفر به دارالایمان، هجرت قبل از این هجرت، هجرت از خویش، هجرت از نفس، هجرت از هوا و عبور کردن از خود است و نور دیگر هم نور جهاد است؛ یعنی کوشش همه جانبه زبانی، قلمی، علمی، مالی، جانی، در راه پروردگار، برای پروردگار، که هر سه حقیقت در آیه دویست و هجدهم سوره مبارکه بقره مطرح است.
این مفسر قرآن کریم یادآور شد: خداوند متعال در این آیه میفرماید: «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ اَلَّذِينَ هٰاجَرُوا وَ جٰاهَدُوا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ أُولٰئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» ﴿البقرة، 218﴾، یعنی دیگران حق امید به رحمت خدا ندارند، اگر هم به رحمت خدا بدون ایمان و هجرت و جهاد داشته باشند، یک امید منفی، پوچ و امید پوکی خواهد بود، در کتابهای ما، این مثل را نوشتند که کشاورزی که چند هکتار زمین دارد، آب هم دارد، نور هم دارد، هوای خوب هم دارد، دانه نباتی قابل رشد هم دارد، وقتی سه چهار ماه مانده به بهار، میآید زمین را شخم میزند، پاک و آراسته میکند، آب میبندد، دانه میپاشد، سر میزند، وجین میکند و علفهایش را درمیآورد، خب خرداد به بعد از این ده هکتار باغ، ده هکتار گندم و ده هکتار یونجه نصیبش میشود.
استاد انصاریان تأکید کرد: اگر یکی، ده هکتار زمین داشته باشد، همه مسائل لازمش هم آماده باشد و بگیرد در خانه بخوابد و بگوید من امیدم به خداست که بعد از چهار و پنج ماه بروم و در این پنج هکتار زمین، انواع محصولات را درو کنم، این یک امید دروغ، پوچ و یک امید منفی است. خداوند متعال، اسم این را «امل» گذاشته است یعنی خیالات است و حقیقت ندارد.
وی با بیان اینکه در بین انسانها، هیچ مطلع الفجری برای طلوع خورشید ایمان، هجرت و جهاد، گسترده تر از مطلع الفجر وجود مبارک امیرمؤمنان(ع) نبود، اظهار کرد: خورشید ایمانی که از وجود او طلوع کرد در تمام تاریخ بشریت بینظیر است. ایمان امیرالمؤمنین(ع) را شیعه و سنی از قول رسول خدا(ص) نوشتند، اگر تبدیلش کنند به جرم قابل کشیدن، یعنی اگر آن نور ایمان امیرالمؤمنین(ع) را از مطلع الفجر قلبش دربیاورند و تبدیل به یک عنصر و جرم قابل تراز و گذاشتن کنند، پیغمبر(ص) میفرماید: این ایمان در یک کفه ترازو گذاشته شود، تمام جهان هم در کفه دیگر، ایمان علی به همه عالم سنگینی میکند.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه ما از کیفیت ایمان امیرالمؤمنین(ع) نمیتوانیم آگاه شویم، عنوان کرد: کیفیت ایمان امیرالمؤمنین(ع) را خدا، و پیغمبر و یازده امام بعدش میدانند. من خیلی عادت به نقل خواب ندارم، پنج تا خواب در قرآن و چند تا خواب در روایاتمان است، آنها یقیناً قابل نقل است، بعضی از خوابها از علمای بزرگ و اولیای الهی نقل شده که با قواعد قرآنی و روایتی وفق میدهد، یکی از آنها را برایتان نقل کنم که مسئله قدرت نداشتن شناخت کیفیت ایمان امیرالمؤمنین(ع) برایمان روشن شود.
استاد انصاریان ادامه داد: حوزههای علمیه شیعه هنوز تحت تأثیر افکار بلند، علم گسترده، و نکات برجسته علمی مرحوم آخوند خراسانی(ره) است، شما برای شناخت آخوند خراسانی شاگردهایش را باید ببینید، ایشان وقتی مینشست روی منبر درس، حداقل هفتصد مجتهد جامع الشرائط به عنوان شاگرد پای درسش بودند، یکی از شاگردان ایشان که 9 سال در محضر ایشان شاگردی کرد، آیت الله العظمی بروجردی(ره) بود.
این مفسر قرآن کریم یادآور شد: یکی از علمای معروف، مشهور، الهی و ایمانی نجف، آخوند را خواب میبیند، میداند آخوند از دنیا رفته است، به آخوند عرض میکند شما وارد برزخ شدید، اجازه دارید از برزخ به من خبر بدهید؟ ایشان فرمودند من یک خبر بیشتر به تو نمیدهم، ایشان میگوید من هشتاد سال در علم، در دانش، در تعقل و در تفکر بودم، بالای هزار مجتهد جامع الشرایط پای درس من میآمد، به تو بگویم از لحظهای که وارد برزخ شدم، اینجا فهمیدم که در هشتاد سال عمرم، وجود مبارک حضرت سیدالشهدا(ع) را نشناختم.
وی ادامه داد: مرحوم آخوند خراسانی میگوید: اینجا که آمدم، به من فهماندند حسین(ع) کیست، حالا حساب امیرالمؤمنین(ع) را داشته باشید. وقتی که بزرگترین عالم قرن بگوید من تا در دنیا بودم حسین(ع) را نشناختم، کی میتواند منبع وجود ابیعبدالله(ع)، یعنی امیرالمؤمنین را در ایمان بشناسد؟ بنابراین کیفیت ایمان امیرالمؤمنین(ع) برای ما معلوم و روشن نیست و تا قیامت هم برای مردم کره زمین این کیفیت روشن نخواهد بود.
استاد انصاریان تأکید کرد: امیرالمؤمنین(ع) از زمانی که به دنیا آمد تا زمانی که فرقش را شکافتند و شهید شد، دائم در حال عبور از خودش بود، آدمی که در خودش بماند متعفن میشود، در روایات جلد اول اصول کافی میخوانیم که اهل جهنم میگویند: خدایا ما به جهنمت راضی هستیم، این بوی متعفن را از جهنم بیرون ببر، پیغمبر(ص) میفرماید: بوی عالمی است که علمش را از جامعه حبس کرده و در خودش نگه داشت، این ماندن مثل آب راکد ایجاد تعفن میکند. اما آبی که دائم در حال عبور است هیچ وقت لجنی نمیشود، این هجرت است.
این مفسر قرآن کریم در پایان گفت: حضرت علی(ع) دریای بیساحل ایمان، هجرت و جهاد است، شما همیشه با اسم علی(ع) هستید. هر انسانی که به دنیا میآید، از زمان آدم تا روز قیامت، با علی(ع) بوده است، خداوند، علی(ع) را روی تمام صورتهای مردم جهان نقش بست.